نظام ارزشی سازمانی که داخلش کار میکنی رو چقدر میشناسی؟
پیتر دراکر توی مطلبی که درباره مدیریت فردی داره میگه که اگر نظام ارزشی سازمانی برای فردی غیرقابل پذیرش و با ارزشهایش ناسازگار باشد، کار کردن در آن سازمان برای او، نتیجهای جز ناامیدی و ناکارآمدی نخواهد داشت.(منبع کتاب مدیریت خود – 10 مقالهای از هاروارد که باید بخوانید)
زمانی که اولین بار این جمله رو خوندم به آدمهای همیشه ناراضی از محیط کارشون فکر کردم.
همه ما عادت کردیم که یسری از همکارامون همیشه از شرایط بد غر بزنن و شاکی باشن ولی همچنان به این شرایط ادامه بدن. سوالی که بیشتر وقتا برای خودم پیش میاد و گاهی اوقات هم اونو مطرح میکنم اینه که خوب اگر انقدر شرایط سخت و اذیت کننده است چرا این محیط رو ترک نمیکنی؟
چند روز پیش فایلهای صوتی حرفهایگری آقای شعبانعلی رو گوش کردم (منبع متمم) توی بخشهایی از این فایل به بحث تعهد اشاره میکنه توضیح میده که باید یادمون باشه که قبل از هر چیز و هر کس به خودمون متعهدیم و نباید هیچ وقت این موضوع رو فراموش کنیم، وقتی به این جمله در کنار مفاهیم قبلی فکر میکنم و جمله معروف « اول خودت رو بشناس» رو هم بهش اضافه میکنم متوجه میشم که بیشتر وقتا این ما هستیم که خودمون و توقعاتمون رو نمیشناسیم. این چیزی که نیست که فقط توی کار دیده بشه حتی ممکنه توی زندگی شخصی و روابطمون هم بیاد سراغمون.
وقتی که خودم و توقعاتم رو نمیشناسم، خواستههام و مسیرم برای خودم شفاف نیست، حتی یه وقتایی از خلق و خوهای لحظه ای خودم هم سورپرایز میشم پس نمیشه انتظار داشت که سازمان مثل آرمان شهر باشه برام.
حتما با خوندن این بخش به این فکر کردی که توی این شرایط مملکت و کشور نفسم از جای گرم بلند میشه اما نه. توی بدترین شرایط جنگی هم به نظرم فرماندهای میتونه بهترین تصمیم رو بگیره (حالا هرچی میتونه باشه چه تسلیم چه حمله) که در وهله اول شناخت درستی از خودش و در وهله دوم از تیمش داشته باشه. به قول اساتید مدیریتی، مدیری موفقه که سناریوهای مختلفی توی ذهنش داشته باشه تا توی شرایط مختلف بتونه تصمیمهای حداقل با تبعات کمتری بگیره.
همه اینا رو گفتم که به این ببرسم قبل از این که بخوایم از زمین و زمان شاکی باشیم شاید وقتشه زمان بیشتری صرف این کنیم که شناخت بیشتری از خودمون داشته باشیم. با شناختی که از خودمون و ارزشهامون پیدا میکنیم میتونیم بهترین تصمیمها و انتخابهارو داشته باشیم که حداقل کمتر باعث نارضایتیمون بشن.
شما برام از تجربهاتون بنویسید این که در طول روز چقدر با این آدمها سر و کله میزنید؟ چقدر خودتون رو میشناسید و سازمانی که داخلش کار میکنید با ارزشهای شما هم راستا هستش.
مرسی از مطلبت
صحبتت درباره شناخت خود که قطعا درسته.
اما سوالی که میپرسی ” چرا این محیط رو ترک نمیکنی؟” وقتی سوال درستیه که توی آرمانشهر زندگی میکنی! نه جامعهای که توش به خاطر خیلی چیزا مجبوری محیط رو تحمل کنی.
مثلا خیلی از ماها با توجه به شناخت از خودمون و خواستههامون میدونیم ایران جای زندگی نیست.اما خیلیهامون شرایط و امکان ترک ایران رو نداریم و مجبوریم تحمل کنیم( و غر هم بزنیم!).
در مورد سازمان هم همینطوره.
بنابراین خودشناسی گرچه خیلی مهمه، اما توی این یه مورد، آنچنان کارگشا نیست.
مرسی از مطلبت
صحبتت درباره شناخت خود که قطعا درسته.
اما سوالی که میپرسی ” چرا این محیط رو ترک نمیکنی؟” وقتی سوال درستیه که توی آرمانشهر زندگی میکنی! نه جامعهای که توش به خاطر خیلی چیزا مجبوری محیط رو تحمل کنی.
مثلا خیلی از ماها با توجه به شناخت از خودمون و خواستههامون میدونیم ایران جای زندگی نیست.اما خیلیهامون شرایط و امکان ترک ایران رو نداریم و مجبوریم تحمل کنیم( و غر هم بزنیم!).
در مورد سازمان هم همینطوره.
بنابراین خودشناسی گرچه خیلی مهمه، اما توی این یه مورد، آنچنان کارگشا نیست.
خیلی خیلی ممنونم ازت احسان
با دغدغه ای که داری کاملا موافقم منتها یکی از راهکارهای اصلی رو هنوز خودشناسی میدونم.
بازم ممنونم ازت
احسنت. افتخار می کنم به شما
ممنونم ازتون لطف دارید به من.